سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم. از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهروایت شده که میفرمایند:
اَلصُّلحُ جائِزٌ بَینَ المُسلِمینَ، إِلاّ صُلحا أَحَلَّ حَراما و َحَرَّمَ حَلالاً.
صلح میان مسلمانان جایز است، مگر صلحى که حرامى را حلال یا حلالى را حرام کند. (من لا یحضره الفقیه ج3، ص32)
دو نکته درباره قرارداد صلح:
1. یکی از سادهترین و کاربردیترین قراردادهای شرعی قرارداد صلح است یعنی اگر انسان نسبت به حق یا منفعت یا دینی یا مالی با دیگری اختلاف و یا امکان اختلاف باشد، به سازش و توافقیکه صورت می گیرد صلح گفته می شود مثلا انسان به کسی بدهکار است و مقدار بدهکاری نزد طرفین معلوم نیست در اینجا طلبکار و بدهکار بر پرداخت مقداری مال توافق و مصالحه میکنند در اینجا توافقی که صورت گرفته صلح گفته می شود و در صلح لفظ خاصی معتبر نیست بلکه هر لفظی یا کاری که بفهماند با هم صلح و سازش کرده اند صحیح است.
2. در بسیاری از موارد می توان از قرارداد صلح استفاده کرد مثلا مردی می خواهد همسرش بعد از فوتش از اثاث زندگی یا منزل مسکونی استفاده کند و ورثه اثاث زندگی و منزل را از او نگیرند و تا وقتی که مرد زنده است باز هم خود اختیار اموال را داشته باشد می تواند از قرارداد صلح استفاده کند؛ مثلا بگوید منزل و اثاث منزل را به همسرم صلح کردم بشرط اینکه تا وقتی که خودم زنده ام اختیار تصرف داشته باشم و خانم هم قبول کند خانم مالک اثاث زندگی و منزل مسکونی محسوب می شود.
خداوند متعال همه ما را اهل علم و عمل قرار دهد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم-بسم الله الرحمن الرحیم-گرامیداشت هفته بسیج
خداوند در قرآن{ درباره گروهی که طبق روایات (بحارالأنوار، ج41، ص137) قوم سلمان فارسی درآینده هستند} می فرماید: فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ :
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، خداوند جمعیّتی را میآورد{با این خصوصیات} که 1. خدا آنها را دوست دارد و2. آنان (نیز) او را دوست دارند،3. در برابر مؤمنان متواضع، 4. و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند؛ 5. آنها در راه خدا جهاد میکنند، 6. و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند.(آیه 54 مائده)
این خصوصیات ذکر شده همان خصوصیاتی است که بسیجیان باید داشته باشند یعنی:
اولا: محبت خدا دارند(یحِبُّهُمْ وَ یحِبُّونَهُ) یعنی کارهایشان به عشق خداست و اخلاص دارند
ثانیا: در پیشگاه مؤمنان و طرفداران حق و حقیقت خضوع و تواضع میکنند و هیچ عنادی با ایشان ندارند؛ اما در برابر کفار و گردنکشان و کسانی که زیر بار حق نمیروند، سرسختاند و هیچ خضوع و نرمشی از خود نشان نمیدهند؛از این جهت امام بسیجیان فرمود:آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.
ثالثا:اهل جهاد و جنگ هستند(یجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ) ،چه جنگ سخت(8سال دفاع مقدس و اکنون مدافعان حرم) و چه جنگ نرم(مبارزه اعتقادی با شبهات در فضای مجازی)
رابعا: از دشمنان نمی هراسند و در برابر تهاجم تبلیغاتی عقب نشینی نمی کنند: وَ لا یخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ. و از سرزنش هیچ ملامت گری نمی هراسند. تهاجم تبلیغاتی، مقدّمه نبرد تسلیحاتی است. کسی که در جنگ تبلیغاتی عقب نشینی می کند، بی تردید نمی تواند در صحنه نبرد مسلّحانه، مدافع اسلام و ارزش های دینی باشد.
خداوند ما را جزء ولایتمداران حقیقی قرار دهد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم. از حضرت رضا علیه السلام روایت شده که آن حضرت فرمودند:
...ثلاثٌ مِن المُرُوَّةِ فی السَّفرِ: بَذلُ الزّادِ وَ حُسنُ الخُلقِ وَ المِزاحُ فی غَیرِ المَعاصی.
سه خصلت در سفر نشانة جوانمردی است: گشاده دستی و بخشش در زاد و توشه، اخلاق نیکو و شوخ طبعی البته در بدون گناه. (خصال، ج ۱، ص 324)
چند نکته درباره احکام نماز مسافر:
1. مسافریکه نمازش شکسته است اگر مطمئن است حداقل 10روز کامل در شهر یا روستای محل اقامت بماند باید نمازش را کامل بخواند.
2. اگر انسان قصد ده روز کند چنانچه بخواهد بیشتر از ده روز بماند باز هم باید نمازش را کامل بخواند مثل کسی که بخواهد دوازده روز بماند یا سیزده روز بماند.
3. کسی که قصد ده روز کامل را دارد یعنی مطمئن است که ده روز کامل می ماند چنانچه بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی ادائی از تصمیمش برگردد و بخواهد ده روز نماند در این صورت تا وقتی که در آن مکان هست باید نماز را کامل بخواند مثل کسی که مطمئن است ده روز در مشهد می ماند بعد از ماندن دو سه روز و خواندن نماز چهار رکعتی تصمیم می گیرد روز ششم برود، در این صورت سه روز دیگری را که می ماند باید نماز را کامل بخواند و چنانچه ماه رمضان باشد باید روزه را بگیرد.(عروه، فصل فی صلاه المسافر، فصل فی قواطع السفر م 15 و م 18 ؛ تحریر، نماز مسافر، فصل فی قواطع السفر م10 ؛ رساله مراجع ج1 م1342 ؛ رساله آموزشی ج1 درس 53 ؛ هدایه العباد ج1 م1164)
خداوند متعال سفر مسافرین اسلام خاصه زائرین حضرت رضا علیه السلام را بی خطر بفرماید به ببرکت صلوات بر محمد و آل محمد.
سلام علیکم-بسم الله الرحمن الرحیم-گرامیداشت هفته بسیج
خداوند در قرآن درباره کسانیی که با دشمنان میجنگیدند، میفرماید: وَکَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَکَانُوا وَاللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ:
چه بسیار پیامبرانی که مردان الهی فراوانی به همراه آنان جنگ کردند! آنها هیچگاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان میرسید، سست و ناتوان نشدند (و تن به تسلیم ندادند)؛ و خداوند استقامتکنندگان را دوست دارد. (آیه 146 آل عمران)
بسیجیان واقعی باید خصوصیاتی داشته باشند که برخی را اشاره می کنیم:
1-پایداری در راه خدا: طبق آیه ای که تلاوت شد، صبر، ثبات قدم و عدم تزلزل در میادین جانکاه از مشخصاتی است که یک بسیجی بدان مزین است. زیرا مسیر دین سختی دارد که برخی ابتدا همگام با مومنین در راه خدا هستند،اما در طی مسیر کوتاه می آیند. در تاریخ صدر اسلام نیز افرادی مثل طلحه وزبیر ابتدا طرفدار ولایت بودند ولی درنهایت در مقابل امام ایستادند. در انقلاب اسلامی نیز کسانی بودند که بسیجی بودند، ولی بسیجی نماندند.
2-استکبار ستیزی: یعنی در برابر کفار و استکبار محکم می ایستد ولی در برابر مسلمانان مهربان است(أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ-آیه 29 فتح)؛ در پیشگاه مؤمنان و طرفداران حق و حقیقت خضوع و تواضع میکنند و هیچ عنادی با ایشان ندارند اما در برابر کفار و گردنکشان و کسانی که زیر بار حق نمیروند، سرسختاند و هیچ خضوع و نرمشی از خود نشان نمیدهند: وخداوند فرمود در آینده قومی میآیند که (أَذِلَّه عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِین-آیه 54 مائده ) هستند که این آیه در مورد امام علی(ع) ودر روایت دیگری درباره قوم سلمان فارسی نقل شده است(مجمع البیان، ج3، ص208)
3- عدالتخواهی و ظلم ستیزی: بسیجی تفسیر عدالت علی(ع) است که به قیمت تمام جهان حاضر نیست به قدر گرفتن پوست جویی از دهان مورچه ای به کسی ستم کند اگرچه آن کس دشمن او باشد.
بسیجی مصداق فریاد عادل ترین مظلوم و مظلوم ترین عادل خلقت یعنی فریاد «کونوا للظالم خصما و للمظلوم عونا-نامه 47 نهج البلاغه-» امیرمومنان (علیه السلام) است. بسیجی فرمانبردار امامی است که فرمود: ما تا آخر در کنار مظلومان جهان می ایستیم و با ظالم می جنگیم» و در میدان مبارزه با ظلم، لبه تیز شمشیر خود را متوجه ریشه همه مظاهر فرهنگی، حقوقی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ستمگران می کنیم و تا قطع تمامی آن ریشه های متعفن از پا نخواهد نشست.
خداوند ما را جزء بسیجیان حقیقی قرار دهد به برکت صلوات برمحمد و آل محمد
سلام علیکم بسم الله الرحمن الرحیم در روایت است از حضرت ابا عبدالله حسین علیه السلام که میفرمایند:
مَنْ حَاوَلَ امْرَأً بِمَعْصِیَةِ اللّهِ کانَ أَفْوَتَ لِما یَرْجُو وَ أَسْرَعَ لِمایَحْذَرُ.
هر شخصی که پیگیر کاری از مسیر حرام باشد آنچه را به آن امیدوار است سریعا از دست میدهد و از آنچه میترسد به سراغش میآید. (تحف العقول ص 177)
چند نکته درباره استفاده از وسایل مشترک بین حلال و حرام:
1.به وسیله ای که دارای استفاده حلال و حرام می باشد مثل موبایل یا کامیپوتر وسیله مشترک گفته می شود و چنانچه به قصد استفاده حلال خریداری و نگه داری شود مانعی ندارد.
2.اگر فروشنده وسیله ای که دارای استفاده حلال و حرام است، بداند که خریدار آنرا می خواهد در جهت حرام استفاده کند چنانچه فروختن عرفا کمک کردن به انجام حرام محسوب شود به نظر برخی از مراجع از جمله امام خامنه ای فروشش به چنین خریداری حرام است.( رساله آموزشی معامله شیی که در راه حرام صرف می شود،شی دارای منافع حرام و حرام بوده)
3.باید توجه داشت استفاده از موبایل و کامپیوتر در جهت نگهداری و نشر و دیدن فیلم و عکسهای مبتذل و مستهجن یا رد و بدل کردن کلمات تحریک آمیز یا ارتباطهای نادرست میان افراد نامحرم و یا لطیفههایی که توهین به یک شخص و یا گروه خاصی باشد از جمله گناهانی است که در هنگام استفاده از موبایل و کامپیوتر باید از آن پرهیز کرد.
خداوند متعال توفیق استفاده صحیح از نعمتهایش را به همه ما عنایت فرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم-بسم الله الرحمن الرحیم-گرامیداشت هفته بسیج
امام خامنه ای فرمودند: بهترین و بزرگترین الگو برای بسیجیان مسلمان در همه عالم، علی ابن ابیطالب علیه السلام است»( 3/9/73)
یک بسیجی باید پیرو و شیعه واقعی مولایش باشد والگوپذیری از مولایش داشته باشد که به برخی از تبعیت پذیریهای بسیجی از امام علی (ع) اشاره میشود:
1-اخلاص داشتن: امیرالمومنین(ع) فرمود: خدایا، من تو را از بیم عذاب و طمع ثوابت نپرستیدم، بلکه تو را شایسته بندگی دیدم و پرستیدم(بحار،ج14،ص41) و امام بسیجیان ، امام خمینی(ره) فرموده اند:" بسیج لشکر مخلص خدا است که دفتر تشکیل آن را همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضاء نموده اند.(2/9/67) صحنه های زیادی از اخلاص بسیجیان در زندگی آنها و در دوران دفاع مقدس رقم خورده است.
2-شهادت طلبی: حب به شهادت را بسیج از مولای خود علی علیه السلام آموخته است که فرموده است : " انی للشهاده لمحب. من دوستدار شهادت هستم."( الغارات، ج 1، ص 211.) زیرا ارزشهایی که فرهنگ اسلام و مبنای دینی برای شهادت قائل است بسیجی را شیفته شهادت کرده است. مهم ترین شاخصه آنان شهادت طلبی است که نمونه بارز آن را در هشت سال دفاع مقدس و اکنون به عنوان مدافع حرم دیده میشود.
این مهمترین ویژگی بسیجیان است که جاذبه و دافعه آنها دارای مرزی است که ایمان و کفر دو سوی آن را تشکیل میدهد. بسیجی، غرض ورزی شخصی ندارد، هرجا آرمانهای اسلام ایجاب کند میغرد و با شدت برخورد میکند.
3-ولایتمداری ومطیع مولا بودن: حضرت علی علیه السلام مطیع پیامبر بود و در این زمینه فرموده است: من بنده ای از بندگان حضرت محمد (ص) هستم(کافی، ج 1 ، ص89)
بسیجی تابع ولایت و هیچ گاه نه از ولایت عقب می ماند و نه هیچ گاه از ولایت جلو می افتد. « الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ، وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَاللّازِمُ لَهُمْ لاحِقٌ ، کسانی که از ولایت جلو می زنند مارق و رها شده و کسانی که از ولایت عقب می مانند باطل هستند و راه یافتگان کسانی هستند که همراه و تابع ولایت باشند(صلوات شعبانیه،مفاتیح الجنان)
خداوند ما را جزء بسیجیان واقعی قرار دهد به برکت صلوات برمحمد و آل محمد
سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم. از حضرت صادق علیه السلام روایت است که میفرمایند:
أَیُّمَا عَبْدٍ أَقَالَ مُسْلِماً فِی بَیْعٍ أَقَالَهُ اللَّهُ تَعَالَى عَثْرَتَهُ یَوْمَ الْقِیَامَة.
هر بنده ای که پشیمانی مسلمانی را در خرید و فروش بپذیرد خداوند روز قیامت پشیمانی او را از گناهانش میپذیرد. (الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج5 ؛ ص153)
دو نکته کوتاه درباره احکام خرید و فروش:
1. در برخی موارد خریدار یا فروشنده یا هر دو مجاز هستند خرید و فروش صورت گرفته را شرعا بر هم بزنند که این موارد شرعا مشخص است مثل اینکه کسی بعد از خرید متوجه شود کالا را به مقدار قابل توجه گران خریده یا بعد از خرید متوجه شود که کالا معیوب بوده است.
2. اگر خریدار یا فروشنده شرعا حق بهم زدن معامله را نداشته باشند در صورتی که یک طرف تقاضای بهم زدن معامله را داشت، مستحب است طرف دیگر بپذیرد و معامله را فسخ کند که به این کار اصطلاحا اقاله گفته می شود مثل اینکه کسی لباسی را به قیمت مناسب و بدون هیچ عیبی و هیچ شرطی خریده است ولی هنگامی که منزل می برد خانواده رنگش را پسند نمی کند و فرد از خریدش پیشمان می شود در این صورت فروشنده می تواند لباس را پس نگیرد ولی مستحب است که پس بگیرد البته اگر بخواهند طرفین با رضایت همدیگر معامله را بهم بزنند باید با همان مبلغ و کالایی که صورت گرفته، انجام گیرد؛ و اینکه فروشنده مبلغی را از مبلغ خرید کم کند و بخواهد پس بگیرد شرعا صحیح نیست. (منهاج الصالحین، القول فی الاقاله م304، رساله مراجع مساله2051 ؛ تحریر الوسیله، القول فی الاقاله م1؛ خویی، منهاج ج3 م307)
خداوند متعال توفیق فراگیری دستورات دین و عمل به آنها را به همه مومنین عنایت فرماید به برکت صلوات بر محمد و ال محمد.
سلام علیکم بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند در قرآن در تشبیه همسر به لباس می فرماید :«هُنَّ لِباسٌ لَکمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن»
«آنها لباس شما هستند؛ و شما لباس آنها( آیه 187 بقره)
در تشبیه همسر به لباس، نکات بسیاری نهفته است، از جمله:
1- باید لباس در طرح و رنگ و جنس، مناسب انسان باشد، همسر نیز باید هم کفو انسان و متناسب با شخصیت انسان باشد.
2-لباس مایۀ زینت و آرامش است، همسر و فرزند نیز مایۀزینت و آرامش خانواده اند(لتسکنوا الیها)
3-لباس عیوب انسان را می پوشاند، هریک از زن و مرد نیز باید عیوب و نارسایی های یکدیگر را بپوشانند.
4-لباس انسان را از خطر سرما و گرما حفظ می کند، وجود همسر نیز کانون خانواده را از آسیب ها حفظ و آن را گرم و زندگی را از سردی می رهاند.
5-لباس حریم انسان است و دوری از لباس، مایۀ رسوایی، دوری از ازدواج و همسر نیز سبب انحراف و رسوایی می شود
6-در هوای سرد لباس ضخیم و در هوای گرم لباس نازک استفاده می شود، هر یک از دو همسر نیز باید اخلاق و رفتار خود را متناسب با نیاز روحی طرف مقابل تنظیم کند؛ اگر مرد عصبانی است، زن با لطافت با او برخورد کند و اگر زن خسته است، مرد با او مدارا کند. (چهار صد نکته از تفسیر نور، ص 344)
خداوند زندگی سالم و با آرامش به همه عنایت بفرماید به برکت صلوات برمحمد و آل محمد
سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم. از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده که فرمودند:
اَکثِر مِن الطَّهورِ یَزِدِ اللّه فى عُمُرِکَ.
وضو زیاد بگیر تا خداوند، عمرت را زیاد کند. (امالى مفید، ص 60، ح 5)
دو نکته درباره وضو و غسل:
1. در اعضای وضو و غسل نباید مانعی از رسیدن آب بر روی اعضا وجود داشته باشد و در صورت وجود مانع باید مانع برطرف شود هر چند برطرف کردن آن هزینه داشته باشد لذا اگر بر روی دست چسب یا لاک باشد باید برای وضو برطرف شود حتی اگر بعد از وضو مانعی در اعضاء وضو مشاهده نماید مثل چسب یا لاک و بداند که این مانع هنگام وضو بوده است و قابل جدا شدن بوده، وضوی او باطل است و اگر با این وضو نماز خوانده باید نمازش را دوباره بخواند.(مکارم: اگر مانع به مقدار دو میلی متر باشد برای وضو اشکال ندارد.)
2. اگر در اعضای وضو چیزی چسبیده باشد مانند چسب و رنگ یا ناخن و مژه مصنوعی چنانچه برطرف کردن اینها هر چند با هزینه کردن امکان نداشته باشد یا سختی غیر قابل تحملی داشته باشد در صورتی که برای وضو و غسل علاوه بر غسل و وضوی جبیره ای ، یعنی به صورت معمولی وضو یا غسل کرده و دست مرطوب بر روی مانع بکشد، تیمم هم انجام شود به نظر همه مراجع مکلف به وظیفه خودش عمل کرده است. (فقط جهت اطلاع: سیستانى: وظیفهاش تیمّم است مگر آن که آن چیز در مواضع تیمّم باشد که در این صورت لازم است بین وضو و تیمّم جمع کند و اگر آن چیزى که چسبیده دوا باشد، حکم جبیره را دارد. خوئى، تبریزى، زنجانی: وظیفهاش تیمّم است، (تبریزى: مگر در صورتى که در جاى تیمم هم چسبیده باشد که در این صورت، وضو یا غسل کافى است).امام خمینی،فاضل، مکارم، بهجت، نوری،: وضوی جبیره بگیرد. گلپایگانى، صافى: و بنا بر احتیاط واجب اگر تمام یا بعض محلّ تیمّم بىمانع باشد، تیمّم هم بنماید. (رساله مراجع مساله 338)
خداوند متعال توفیق عمل به وظائف شرعی را به همه ما عنایت فرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
سلام علیکم – بسم الله الرحمن الرحیم –
خداوند در قرآن در مورد مشاوره می فرماید: شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ :
در کارها ، با آنان مشورت کن!(آیه 159 آل عمران)
اگر چه مشورت در امور راه گشای مشکلات بسیاری است؛ اما اگر مشاور صلاحیتهای لازم را دارا نباشد، نه تنها مشورت کننده بهرهای از آن نخواهد برد، بلکه زیانهای آن بیش از منفعتش خواهد بود.
از اینرو اسلام، ویژگیهایی برای مشاور برمیشمرد تا مشورت ثمربخش باشد:
1- خدا ترسی: وجود این خصلت در مشاور او را مورد اعتماد قرار داده و از طرح راههایی که خشنودی خدا در آن نیست و یا در نظر گرفتن منافع خویش برحذر باشد و از سر نیک اندیشی و خیرخواهی او را راهنمایی کند.
امام صادق(ع) در این باره میفرماید: «در کار خویش با کسانی مشورت کن که پروای الهی دارند(بحار،ج 75، ص 98)
2- تجربه: مشاور میبایست در زمینه مورد مشورت، تجربه کافی، توانایی درک و تحلیل مشکل را داشته و با استفاده از تجارب گذشتگان، راه حلهای مناسب با شرایط زمانی و مکانی مشورت کننده به او ارائه دهد و به فرموده علی(ع)؛ خداوندان اندیشه و خرد و تجربه و دوراندیشی بهترین افراد برای مشورتاند.( غرر الحکم، ج 1، ص 407)
3- علم و دانش داشتن: ژرف اندیش و واقعنگر و با روحیات مشورت کننده آشنا باشد و با احاطه کافی بر ابعاد گوناگون مشکلات وی و ارائه آگاهیهای نظری و عملی، بهترین راه حل را به مشورت کننده پیشنهاد کند.
امام علی(ع) فرمود: هر که استبداد ورزد نابود شود و هر که با بزرگان مشورت کند، در عقلشان شریک گردد (نهج البلاغه، ص۳۴۲، حکمت۱۶۱)
4- مشاور باید عاقل و آزاد اندیش باشد. همچنان که پیامبر(ص) میفرماید: با انسان عاقل مشورت کنید و از نظرش سرپیچی نکنید که پشیمان خواهید شد(بحار ، ج 75، ص 100)
البته از مشاوره با افراد ترسو،بخیل وحریص نهی شده است(نهج البلاغه؛ نامه 53، ص427.)
خداوند ما را از مشاوران واقعی بهره مند بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم. در روایت است از امام رضا علیه السلام که در آثار پرداخت خمس میفرمایند:
فَاِنَّ اِخْراجَهُ مِفْتاحُ رِزْقِکُم.
پرداخت خمس کلید رزق شماست. (وسائل الشیعه، ج9، ص 538 )
چند نکته کوتاه درباره احکام خمس:
1. کسی که دارای درآمدی هست، در طول سال خمسی، آن مقداری از درآمد که برای نیازی های زندگی مطابق با شأن مصرف می شود خمس ندارد ولی آن مقداری که تا سال خمسی مصرف و هزینه زندگی نشود، باید خمس آن پرداخت شود.
2. کالاهای مصرفی مثل مواد خوراکی و لوازم بهداشتی چنانچه تا سر سال خمسی مصرف نشود، سر سال به قیمتی که قابل فروش است، خمس آن باید پرداخت شود. (توضیح المسائل مراجع م 1780)
3. کالاهای ثابت و غیر مصرفی که مورد احتیاج زندگی است مانند فرش و لباس و ظروف و اثاثیه منزل که از درآمدهای بین سال تهیه شده و مطابق با شأن باشد، چنانچه حداقل یکسال خمسی از اینها استفاده شود و سپس تا چند سال استفاده نشود، به این کالاها خمس تعلق نمی گیرد هر چند قیمت آنها هم افزایش پیدا کرده باشد. (مشهور. مخالف: زنجانی: اگر کالا تا یکسال بدون استفاده بماند، خمس دارد.) (توضیح المسائل مراجع م 1781)
خداوند توفیق اداء وظیفه را به همه ما عنایت فرماید به برکت صلوات بر محمد و ال محمد
سلام علیکم -بسم الله الرحمن الرحیم
گاهی سؤال میشود که چرا امام حسن(ع) صلح کرد و امام حسین(ع) قیام کرد؟
اولاً اسلام، نه دین جنگ است و نه دین صلح، در شرایطی، جنگ را تجویز میکند و در شرایطی، صلح را. خود نبی مکرم اسلام(ص) نیز هم جنگ داشتند و هم صلح؛ مانند صلح حدیبیه با مشرکان مکه.
ثانیاً شرایط امام حسن(ع) با امام حسین(ع) متفاوت بود و همین تفاوتها، عملکرد متفاوتی را میطلبید:
تفاوت یاران: اکثر سپاه امام حسن(ع)، نیروهای مخلصی نبودند و خیلی زود فریب معاویه را خوردند، حتی برخی از آنها به خیمه امام حمله کردند. خود امام مجتبی(ع) در جایی علت صلح را نداشتن یاران واقعی، معرفی کرده و فرمودند: به خدا سوگند، من از آن جهت کار را به او (معاویه) سپردم که یاوری نداشتم. اگر یاوری می داشتم شبانه روز با او می جنگیدم تا خداوند میان من و آنان حکم کند(بحار،ج44،ص147).
در مقابل، لشکر امام حسین(ع)، یارانی بودند که حضرت در وصفشان فرمود: «من یارانی باوفاتر و بهتر از یاران خود نمیشناسم».( الارشاد، ج۲، ص۹۱-۹۴)
تفاوت دشمنان: معاویه با یزید فرق میکرد؛ معاویه برخلاف یزید، شخصی مکار و باهوش بود که توانسته بود با ظاهرسازی، چهرهای موجه و قابل دفاع به خود بگیرد. او از هر روش مشروع و نامشروعی استفاده میکرد تا مخالفان خود را سرکوب کند. بنابراین، لازم بود زمان بگذرد تا چهره واقعی او آشکار شود. مردم پس از بیست سال مشاهده ظلم و همچنین نقض مکرر پیمان صلح توسط معاویه، خودشان تقاضای قیام علیه او را داشتند. به طوریکه هجده هزار کوفی به امام حسین(ع) نامه نوشتند.
خود امام مجتبی(ع) نیز فرموده بودند: «قیام، پس از معاویه صورت میپذیرد». بنابراین، اگر ایشان نیز در شرایط اباعبدالله(ع) بودند قیام میکردند همچنانکه امام حسین(ع) در شرایط امام مجتبی(ع) صلح کرده بودند.
خداوند توفیق اطاعت از امامان را به ما عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم. أمیر المومنین علیه السلام در روایتی می فرمایند:
الصَّلاةُ حِصنٌ مِن سَطَواتِ الشَّیطانِ.
نماز دژ محکمی در مقابل حملات شیطان است. (غررالحکم ص 129)
چند نکته کوتاه در مورد کثیر الشک:
1. کسی که در رکعات یا افعال نماز مثل رکوع یا تعداد سجده کثیرالشک است و زیاد شک می کند نباید به شک خودش اعتنا کند یعنی به آن طرفی که به نفع اوست عمل کند مثلا اگر شک می کند رکوع را بجا آورده یا نه بگوید بجا آورده ام یا اگر در نماز صبح شک می کند دو رکعت خوانده یا سه رکعت در این صورت بگوید دو رکعت خوانده ام. (رساله مراجع م1185)
2. ملاک تشخیص کثیرالشک عرف است، مانند کسی که در سه نماز پشت سر هم، در هر نمازی حداقل یک مرتبه شک کند مثلا در نماز صبح و ظهر و عصر هر کدام یک مرتبه شک کند، کثیر الشک می باشد. (مشهور. مخالف: زنجانی در صورتی که در سه نماز پی درپی لااقل یک مرتبه شک کند کثیر الشک است و اگر کمتر از این باشد ولی معمول مردم می گویند زیاد شک می کند به احتیاط واجب بگونه ای رفتار کند که هم به وظیفه شک معمولی و هم به وظیفه کثیر الشک عمل کرده باشد.) (رساله مراجع م 1184 و تحریر الوسیله ج1 قول فی الشکوک التی لا اعتبار بها م1)
3. کسى که در کارهاى وضو و غسل مانند درست شستن و شرایط آن، مانند پاک بودن آب و غصبى نبودن آن، زیاد شک مىکند، باید به شک خود اعتنا نکند. (توضیح المسائل مراجع م 299)
خداوند متعال توفیق نماز با اخلاص و حضور قلب به همه ما عنایت فرماید به برکت صلواتی بر محمد و ال محمد.
سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم. امام صادق علیه السلام در روایتی می فرمایند: ...أَعْدَلُ النَّاسِ مَنْ رَضِیَ لِلنَّاسِ مَا یَرْضَى لِنَفْسِهِ وَ کَرِهَ لَهُمْ مَا یَکْرَهُ لِنَفْسِه... .
عادل ترین مردم کسى است که براى مردم همان را بپسندد که براى خود مىپسندد و براى آنان نپسندد آنچه را براى خود نمىپسندد. (من لایحضره الفقیه، ج4 ص: 395)
دو نکته کوتاه درباره حکم شرعی رعایت قوانین:
1. قوانینی که تخلف از آن سبب اختلال در نظم جامعه شود مانند قوانین راهنمایی و رانندگی یا سد معبر یا قوانینی که کیفیت استفاده از بیت المال و اموال را بیان می کند رعایت چنین قوانینی شرعا واجب است. (بنا بر فتوی یا احتیاط واجب) (اجوبه الاستفتاآت، س1983و س1987،1989؛آیه الله سیستانی: فقه برای غرب نشینانس235؛.برگرفتهاز قوانین دولتی؛ مسائل جدید جلد 3ص63. تبریزی: مخالفت بامقررات که مخل به نظام باشد جایز نیست، استفتائات ج2 ص499وس1039)
2. حتی اگر قانونی برای جلوگیری از اختلال در نظم نباشد یا برای کیفیت استفاده از بیت المال هم نباشد مثل قانون ممنوعیت از ماهواره باز هم به نظر اکثر مراجع عظام تخلف از قوانین و مقررات و دستورات دولت اسلامى که به طور مستقیم توسط مجلس شوراى اسلامى تصویب شده است و مورد تأیید شوراى نگهبان قرار گرفته اند، براى هیچکس جایز نیست. البتهدر برخی از موارد علاوه بر این که مخالفت قانون است فرد شرعا بدهکار و مدیون هم می شود مانند کم کاری و رشوه گرفتن و استفاده غیرقانونی از بیت المال و اموال عمومی مثل آب و برق و گاز (اجوبه الاستفتاآت، س1983و س1987،1989؛ آیه الله سیستانی: فقه برای غرب نشینان س235؛ برگرفته از قوانین دولتی؛ مسائل جدید جلد 3 ص63؛ تبریزی: مخالفت با مقررات که مخل به نظام باشد جایز نیست، استفتائات ج2 ص499و س1039) (اجوبه الاستفتائات س1249)مکارم استفتاآت ج3س1797و 1798 و 1801و1161و1583 بهجت استفتاآت ج4س6513،فاضل جامع المسائل ج1س917
خداوند متعال توفیق رعایت همه قوانین را به ما عنایت فرماید به برکت صلوات بر محمدو آل محمد
سلام علیکم -بسم الله الرحمن الرحیم
در مورد اینکه چرا امام حسن(ع) با معاویه صلح کردند، عللی وجود دارد که به برخی اشاره می کنیم:
1-روی گردانی مردم ازجنگ،وعدم حمایت از امام علیه السلام سستی مردم در حمایت از امام، از مهم ترین دلایل اقدام آن حضرت برای اتخاذ موضع جدید بود. هیچ کس نمی تواند مدعی شود که امام به جنگ با معاویه اعتقاد نداشته است. امام حسن(ع) فرمودند: به خدا سوگند، من از آن جهت کار را به او (معاویه) سپردم که یاوری نداشتم. اگر یاوری می داشتم شبانه روز با او می جنگیدم تا خداوند میان من و آنان حکم کند(بحار،ج44،ص147).
2- حفظ جان شیعیان: حفظ شیعه یکی از ضروریاتی بود که امام را وادار به پذیرش اقدامی کرد که انجام آن، رشادت خاص خود را می طلبید امام حسن(ع) فرمودند :من برای حفظ جان شیعیانمان، مصالحه کرد(اخبار الطوال دینوری، ص 220)
3- حفظ دین: امام حسن علیه السلام یکی از دلایل صلح خود را حفظ دین بیان کردند و فرمودند: «ترسیدم ریشه مسلمانان از زمین کنده شود و کسی از آنان باقی نماند؛ از این رو با مصالحهای که انجام گرفت، خواستم دین خدا حفظ شود ( حیاة الحسن شریف قرشی، ص۳۵)
زیرا جامعه اسلامی در شرایطی قرار داشت که ممکن بود جنگ با معاویه، اصل دین را از بین ببرد. جنگ با معاویه نه به نفع کوفیان بود و نه به نفع شامیان، بلکه زمینه حمله نظامی رومیان را به جهان اسلام فراهم میکرد.
خداوند توفیق اطاعت از امامان را به ما عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم. در روایت است از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف که فرموده اند: ...فَلایَحِلُّ لِأَحَدٍ أَنْ یَتَصَرَّفَ فِی مَالِ غَیْرِهِ بِغَیْرِ إِذْنِه... .
براى هیچ کس حلال نیست که بدون اذن صاحب مال، در مال او تصرّف کند. (کمال الدین و تمام النعمه ج2 ص: 521)
دو نکته کوتاه درباره حکم کیفیت استفاده از اموال عمومی:
1.استفاده کردن از بیت المال و اموال عمومی فقط در راستای قانون و مقررات یا با اجازه کسی که اجازه او از جهت قانون یا شرع معتبر است، صحیح می باشد. و چنانچه کسی از اموال عمومی بر خلاف مقررات استفاده کند یا به اموال عمومی عمدا یا در هنگام استفاده کردن از روی سهل انگاری ضرری و آسیبی وارد کند ضامن و مدیون است بنابر این خسارت واردن کردن به اموال عمومی از قبیل اتوبوس ها یا وسایل پارکها و محل های عمومی بطور عمدی یا سهل انگاری حرام است (امام خامنه ای سلام.در مورد جبران خسارت به بیت المال سوالی داشتم. با گذاشتن کیفم بر روی رخت آویز سرویس بهداشتی دانشگاه، رخت اویز شکست. کیفم سنگین بود و در مورد تحمل رخت اویز مطمئن نبودم اما چون با ارزش بود نمیتونستم بیرون سرویس بذارم. آیا باید خسارت آسیب را بدهم؟ پاسخ:اگر در گذاشتن کیف و استفاده از رخت آویز، افراط و تفریطی کرده باشید ضامن هستید و الا ضامن نیستید، تشخیص تفریط و افراط هم به عهده عرف است.وضعیت: پاسخ داده شده شماره استفتاء: 814122 )
2.اگر کسی وسیله از اموال عمومی و بیت المال را از بین برده و تلف کرده، چنانچه مثل آن وسیله در بازار موجود است باید مثلش را جایگزین کند و اگر مثلش در بازار نیست باید قیمت آن را به حساب همان اداره ای که خسارت زده واریز کند و یا به خزانه عمومی واریز کند و پرداخت صدقه یا رد مظالم در این مورد کافی نیست.(اجوبه الاستفتائات سوال 1955 و 1956)
خداوند دین احدی را بر گردن ما قرار ندهد به برکت صلواتی بر محمد و ال محمد.
سلام علیکم – بسم الله الرحمن الرحیم –
خداوند در قرآن یکی از صفات مومنین را مشورت کردن می نامد و می فرماید:( وَ أَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُم :
مومنان کارهایشان به صورت مشورت در میان آنهاست (آیه 38 شوری)
در اسلام برای مشورت اهمیت و فواید زیادی قائل شده است که برخی را عرض می کنیم:
1-رشد و پیشرفت: امام علی(ع) میفرماید: «آن که از خرد دیگران بهره جست، درست را از خطا باز شناخت(نهج البلاغه، ترجمه شهیدی،حکمت 173، ص 392) هدایت شدن، یعنی حرکت کردن در راه راست و معمولا ، خرد جمعی در مقایسه با خرد فردی، درست ترین و بهترین ها را انتخاب می کند و به رشد نزدیک تر است.
2- رهایی از پشیمانی: اگر انسان در انجام دادن کارهای مهم با دیگران مشورت کند، حتی اگر در کاری شکست هم بخورد، کسی او را سرزنش نمی کند، چنان که امام علی علیه السلام فرمود: «هر کس مشورت کند، اگر درست عمل کرد، تحسین می شود و اگر اشتباه کرد، سرزنش نخواهد شد»( غرر الحکم ،ج1، ص 650)
3-کسب مهارتهای جدید : پیامبر(ص) در این باره فرمود: «هیچ قومی مشورت نکردند، جز آن که به بهترین امور هدایت شدند(الدرالنمثور، ج1، ص 90) و خود در جنگ احزاب به پیشنهاد سلمان فارسی، خندق را که از تاکتیکهای دفاعی ایرانیان بود و اعراب با آن آشنایی نداشتند با اصحاب حفر نمود(الکامل فی التاریخ؛ج2، ص 178)
4- از بین رفتن غرور کاذب: هنگامی که فردی با دیگری مشورت می کند، ناخواسته به این حقیقت اعتراف می کند که اندیشه هایی بالاتر از اندیشه های او نیز وجود دارد. در نتیجه، از دام غرور و خودرأیی رها می شود و فروتنی اختیار می کند. در نامه امام علی علیه السلام به محمد بن حنفیه آمده است: «کسی که خود را بی نیاز از نظر دیگران بداند، در معرض خطر واقع می شود و هرکس آرای دیگران را بپذیرد، خطرگاه ها را می شناسد».( ترجمه من لا یحضره الفقیه،، ج6، ص336.)
5- حل مشکلات با هزینههای مادّی و معنوی کمتر و در زمان کوتاه تر امکان پذیر خواهد بود.
خداوند ما را از مشاوران واقعی بهره مند بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم. حضرت باقر علیه السلام در روایتی می فرمایند: که از رسول خدا صلی الله علیه و آله سوال شد کدام یک از مومنین از همه زیرک تر می باشد، حضرتش فرمودند: أَکْثَرُهُمْ ذِکْراً لِلْمَوْتِ، وَ أَشَدُّهُمْ لَهُ اسْتِعْدَاداً.
آن کس که بیشتر یاد مرگ کند و زیادتر مهیّای آن شده باشد. (الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج3 ؛ ص258)
چند نکته درباره ارث:
1. هنگامی که انسان فوت می کند قبل از اینکه ارثیه میان ورثه تقسیم شود، چنانچه میت دارای بدهکاری باشد واجب است ورثه ابتدا بدهی های میت را از اموالی که میت بجا گذاشته، جدا و پرداخت کنند؛ هر چند میت به پرداخت بدهکاری هایش وصیت نکرده باشد،لذا به نظر اکثر فقها اگر فرزندان بدانند که میت خمس یا زکات بدهکار است باید خمس و زکات اموالش را پرداخت نمایند هرچند وصیت نکرده باشد.(سیستانی:اگر اهل خمس نبوده و وصیت به اداء خمس نکرده باشد واجب نیست)
2. اموالی که از میت بعد از کسر بدهکاری های میت و بعد از عمل به وصیت نامه شرعی میت، باقی میماند متعلق به همه ورثه میباشد و تا زمانی که اموال تقسیم نشده است هیچ یک از ورثه بدون اجازه یا رضایت دیگر ورثه حق تصرف در آن اموال را ندارند. و چنانچه دخل و تصرفی انجام دهند علاوه بر معصیت بودن، مدیون و ضامن می باشند.
3. در تقسیم ارثیه، پسر دو برابر دختر ارث می برد فرق ندارد میت پدر باشد یا مادر.
تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام و سلامتی مراجع عظام خصوصا امام خامنه ای صلوات بر محمد و آل محمد.
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند در قرآن شرط عمل صالح را ایمان داند و می فرماید: مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ :هر کس از مرد و زن عمل شایسته کند،در حالی که مؤمن باشد او را زندگی نیکو دهیم و پاداششان را بهتر از آنچه عمل می کرده اند می دهیم. (آیه 97 نحل)
هر عمل ما سه جنبه دارد که مراقبت از هر سه جنبه ضروری است:
1. باید خود عمل ذاتا خوب باشد و به تعبیر علماء اخلاق حسن فعلی داشته باشد.
2. چگونگی انجام عمل؛ برای این که هر کاری به نتیجه مطلوب برسد و تأثیر آن احساس شود، باید مراقب بود که آن عمل به بهترین صورت انجام گیرد. مثلا در کمک به یک مستمند باید مراقب بود که آبرویش حفظ شود.
3. نیت و انگیزه شخص عامل؛ مهمترین جنبه هر عملی، نیت آن است باید عمل از سر صدق و اخلاص انجام شده به اهداف دنیوی و پست آلوده نگردد. مشهورترین آموزه دینی که از پیامبر با کرامت اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) رسیده این است که ارزش و بهای عر عملی به نیت آن بستگی دارد لا عمل الا بنیه:؛ (اصول کافی، ج 1، ص 70) و ارزش رفتارها به نیت ها و تصمیم هاست «الاعمال بالنیات»، (دعائم الاسلام، ج 1، ص 4)
و لذا در مورد ضربه ای که امیر مؤمنان ( علیه السلام ) در جنگ خندق بر عمرو بن عبدود وارد آورد منجر به پیروزی اسلام گردید. پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: ضربه علی ( علیه السلام ) در روز خندق از عبادت جن و انس برتر بود و این به خاطر اخلاص عمیق علی ( علیه السلام ) در این عمل بود. پس هر عملی که این سه ویژگی در آن مورد توجه قرار گرفته، برترین اعمال است.
نتیجه اینکه ملاک عمل صالح همان وجه الله و تقرب جویی به خداست
خداوند توفیق انجام عمل صالح به ما عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم بسم الله الرحمن الرحیم در روایت است از امام حسین علیه السلام که در اهمیت امر به معروف و نهی از منکر میفرمایند: ... بِأَنَّهَا إِذَا أُدِّیَتْ وَ أُقِیمَتِ اسْتَقَامَتِ الْفَرَائِضُ کُلُّهَا هَیِّنُهَا وَ صَعْبُهَا.
اگر حقّ این دو مطلب ادا شده و تحقّق پذیرد و برپا ماند، تمامى واجبات چه آسان و چه مشکلش پایدار و استوار مىگردد.(وسائل الشیعة ج16ح2116 )
دو نکته درباره امر به معروف و نهی از منکر:
1. تکالیف شرعی برخی از آنها قالب و شکل ثابتی دارند مثل نماز اما برخی از تکالیف مثل امر به معروف و نهی از منکر با توجه به اینکه هدف تاثیر گذاری است لذا به هر روش مشروعی که بتوانیم تاثیرگذاری داشته باشیم باید انتخاب نمود مثلا ممکن است برای تاثیر گذاری در شخص گنهکار از خواهش و استدعا استفاده کرد یا از تکرار امر به معروف و یا هر شیوه دیگری که بتوان تاثیر گذاری داشته باشد، واجب است همان شیوه را انتخاب نمود. مثلا اگر فردی غیبت می کند چنانچه در تذکر دسته جمعی احتمال تاثیر وجود دارد بر همه افراد واجب است که تذکر بدهند.یا اگر مثلا نسبت به دختر خانمی که حجاب شرعی خودش را رعایت نکرده،چنانچه با خواهش کردن نسبت به رعایت حجاب احتمال تاثیر وجود دارد، واجب است همین شیوه را انتخاب کرد.
2. با توجه به اینکه هدف از این فریضه ریشه کردن فساد است لذا اگر کسی بدون قصد قربت این فریضه را انجامدهد باز هم به تکلیف شرعی خودش عمل کرده است هر چند اجر و ثواب منوط به این است که قصد قربت داشته باشد. (تحریر ج2 کتاب امر به معروف،اقسام امر به معروف م13 ، رساله جامع ج 1م2216)
تعجیل درفرج امام زمان علیه السلام و سلامتی مراجع عظام خصوصا مقام معظّم رهبری صلوات بر محمد و آل محمد