مردم، همچون معادن گرانبها

حدیث با موضوع

توضیحات

سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم.رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «النّاس معادن کمَعادنِ الذهبِ و الفضّة» (مردم مانند معادن طلا و نقره هستند).
این حدیث کوتاه، سه پیام بسیار مهم درباره شخصیت و وجود ما دارد:
۱. درون هر فرد، یک گنج پنهان است (ارزش پنهان):
باطن و درون ما بسیار باارزش‌تر از ظاهر ماست . درست مثل معدن که ظاهرش سنگ و خاک معمولی است، اما زیر همان خاک، یک عنصر گرانبها مثل طلا و نقره پنهان شده است . خداوند در وجود هر یک از ما استعدادهای پنهان و متراکمی قرار داده که قابل مقایسه با چیزهای ظاهری نیست .
۲. این گنج را بشناسید و قدرش را بدانید (خودشناسی):
اگر کسی نداند طلا چیست و چه ارزشی دارد، ممکن است وقتی به آن برخورد کند، آن را رها کند. ما باید قدر این استعدادهای خدادادی را بدانیم. اولین قدم برای رشد، این است که ارزش آن چیزی را که خدا در ما گذاشته است، بشناسیم.
۳. گنج‌ها با کار و تلاش به دست می‌آیند (شکوفایی):
برای استخراج طلای پنهان در معدن، باید تلاش و زحمت کشید و روی آن کار کرد. استعدادهای ما هم همین‌طور هستند؛ برای اینکه شکوفا شوند و به نتیجه برسند، به همّت و تلاش مستمر نیاز دارند. اگر تلاش نکنیم، ممکن است استعداد ما کشف نشود و مظلوم واقع شویم .

متن اصلی:
المسالة السادسة و العشرون: التکسب بالواجب
جلسه 532، 1391/11/23حدیث:
و من کلام له(صلی‌الله‌علیه‌وآله): النّاس معادن کمَعادنِ الذهبِ و الفضّة.(1)
آنچه در این جملۀ شریف کوتاه و پرمغز مورد نظر است، وجود استعدادهای پنهان در هر فردی از افراد انسان است. در این حدیث می‌خواهد بفرماید: همچنان که معادنی وجود دارد که در اینها طلا و نقره هست، این دو را به عنوان مثال ذکر کردند. ظاهر معدن، سنگ و خاک است، چیزی محسوس نیست، امّا اگر بکاوید، اگر بشناسید، اگر قدر بدانید، در زیر همین سنگ و خاک معمولی، یک عنصر گرانبها پیدا خواهید کرد که ارزش آن با ارزش آنچه در ظاهر دیده می‌شود، قابل مقایسه نیست. مثل طلا، نقره و سایر معادن. وجه شباهت انسانها با معادن:
1- در انسانها یک ظاهری وجود دارد که انسان در حرکات و سکَنات و گفتار و رفتار انسانها، اینها را می‌بیند، امّا یک باطنی هم وجود دارد که آن عبارت است از استعدادهای متراکمی که در وجود انسان خدای متعال گذاشته است. البته این استعدادها یکسان نیستند، چنانچه معادن یکسان نیستند، امّا همه در این جهت شبیه هم‌اند که آنچه در کُمون و باطن وجود انسان است، بسی ارزشمندتر است از آنچه در ظاهر مشاهده می‌کنید.2- همچنان که اگر روی معدن کار کردید، تلاش کردید، زحمت کشیدید، می‌توانید به آن مادۀ ذی‌قیمتی که در آن هست، برسید. در انسان هم همینطور است، احتیاج به تلاش دارد، باید کسانی سعی کنند این استعدادها را به فعلیت برسانند.3- شرط لازم استکشاف این است که آن مادۀ قیمتی را بشناسید. کسی که نداند طلا چیست، نقره چیست، اگر در این معدن به طلا هم برخورد بکند، چون نمی‌شناسد، از آن صرف‌نظر خواهد کرد! باید بدانید طلا یعنی چه و چه ارزشی دارد، بعد زحمت بکشید، طلا را استحصال کنید. در انسان هم همین‌طور است، مربّیان، خصوصاً مربّیان کودکان و جوانان که می‌خواهند از این استعدادهای خدادادی که در انسانهاست استفاده کنند، باید این استعدادها را بشناسند، قدر این استعدادها را بدانند، بعد دنبالش بروند.4- همچنان که در زمین‌شناسی، تحقیق می‌کنیم ببینیم آیا این زمین دارای معدن هست یا نیست؟ معدن آن چیست؟ اندازه و حجم آن چقدر است؟ راه استخراج آن چیست؟ در مورد انسانها هم همین‌طور است. بعضی استعدادهای برجسته و فراوانی دارند، بعضی استعدادهای کمتری دارند.5- نوع معادن متفاوت است ولی همه در زندگی لازم‌اند، یک جا طلا لازم است، یک جای دیگری نقره لازم است. آنجایی که از نقره باید استفاده کنید، اگر از طلا استفاده کردید، به نتیجه نمی‌رسید. آنجایی که از آهن باید استفاده کنید، اگر از طلا استفاده کردید، به نتیجه نمی‌رسید. هر کدام برای یک کاری لازم است. انسانها نیز با استعدادهای گوناگونشان تأمین‌کنندۀ نیاز جوامع بشری برای سیر الی الله و سیر الی الکمال‌اند، همۀ این استعدادها باید استخراج بشود. این، وظیفۀ مربّیان جوامع را و وظیفۀ حکومتها را سنگین می‌کند. استعدادیابی، استعدادشناسی، قدر استعداد را دانستن، راه و روش استخراج این استعدادها و به فعلیت رساندنِ آنها را دانستن، بعد با ظرافتِ تمام و همّت و تلاش مستمر این را دنبال کردن، این آن چیزی است که بروزِ استعدادها را نتیجه خواهد بخشید. پیغمبران این کار را می‌کردند؛ و واتَر إلیهم أنبیائَه لِیَستأدوهم میثاقَ فِطرَتِه و یُذَکِّروهم مَنسیَّ نِعمَتِه و یحتجّوا علیهم بالتبلیغ و یُثیروا لهم دفائن العُقول(2)، پیغمبران خرد انسانها را برمی‌آشفتند، آنها را به کار وامی‌داشتند.

این، همان پرورش استعدادها است، به هیچ انسانی نبایستی با نگاه تحقیر نگاه کرد، چه بسا در او یک استعدادی هست که جامعه به آن استعداد، نهایت نیاز را دارد. بله، بعضی‌ها هفتاد، هشتاد سال هم عمر می‌کنند، از دنیا می‌روند، استعدادشان کشف نمی‌شود، اینها مظلوم واقع می‌شوند. اگر استعدادِ او کشف می‌شد، ممکن بود یک نابغه‌ای بشود، یک شخصیت برجسته‌ای بشود. این وظیفۀ مربّیان جامعه از جمله روحانیون، معلّمان، دستگاههای مختلف تربیتی را زیاد می‌کند. مبادا به این استعدادها بی‌اعتنایی بشود. [1]. امالی شیخ طوسی، صفحۀ 136 .

اعتقادی
Begin WebGozar.com Counter code End WebGozar.com Counter code